ما از این عکس جعفر و نسیم خیلی خوشمون میاد . اگه اشتباه نکنم اینجا مرز بین کانادا و آمریکا باشه . یه حس قشنگی تو این عکس هست که تو کمتر عکسی میشه پیدا کرد . یه حس همدلی و یه حس اتحاد . یه چیزی شبیه به عشق . هم نسیم و هم جعفر از این که در کنار هم هستند احساسی سرشار از خوشحالی دارند. اگه به پنجره پشت سرشون نگاه کنید و به این اسباب و اثاثیه ای که جلوی پای هر دوشونه میفهمید که شبه و اینها هم تازه به اینجا رسیدند . مدت زیادی رکاب زدند ولی اصلاً خستگی در چهره هاشون نسیت . هر دو کاملاً خوشحالند و آماده .
به نظر من اگه تصور کنیم جعفر و یا نسیم به تنهایی به این سفر می رفتند این عکس این شکلی میشد : ( جعفر در عکس دراز کشیده و هیچ چیزی زیر سرش نیست . این وسایل ۱۰ برابر اینها ریخته و پاشیده است و پنجره نشون میده که تازه داره عصر میشه . صورت جعفر از فرط خستگی سرخه و میخواهد سریعاً بخوابه . دوربینم شانسی روشنه و این عکسو گرفته . )
اگر هم نسیم رو تصور کنیم بازم همون وضعیت رو خواهد داشت . پس این سفر رو یه چیز دیگه ای ورای قدرت بدنی یا استقامت ، مسایل پزشکی و تغذیه به جلو میبره و اون چیز برای همه ما دوچرخه سواران سایکلتوریست مقدس و آشناست . اون چیز مقدس و آشنا همون صلح درونی این دو نفره . همون دوست داشتن و دوست داشته شدنه . همون هدف سفره . برای هر دوی این دوستانمون آرزوی موفقیت و سربلندی داریم .ما این عکس رو خیلی دوست داریم .
معلومه حسابی دلتون برای یه همچین برنامه ای لک زده...انشاالله بزودی شما هم یه دوری دور این دنیای گرد خواهید زد.
از لطفتون ممنونم. تا حدود زیادی سوالاتم برطرف شده اما هنوز یه مشکل اساسی وجود داره و اون داشتن یه استاده...که امیدواره این هم حل بشه.
پیروز باشید
سلام دوستان عزیز . ما با خواندن مطالب این پست خیلی خوشحال شدیم .
موفق و پیروز باشید
سلام از وبت دیدن کردم و وبت را لینک کردم ممنون میشم تو هم وب مرا لینک کنی.
سلام عالی بود
اگرافتخار بدین ضمن تبادل لینک در برنامه هاتون هم شرکت کنیم تا از تجربیات شما استفاده کنیم
زنده باشن جعفر و نسیم عزیز