-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1403 01:28
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1403 01:27
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1403 01:26
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 مهرماه سال 1403 09:12
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1403 11:30
-
ارتباط
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1401 01:24
سلام . دوستان عزیز . اگه سوال یا پیامی داشتید حتما شماره تماستون رو بگذارید تا بتونم از اون طریق باهاتون در تماس باشم و یا به آرس arash_ anadana در اینستا مراجعه کنید . ممنونم.
-
دوباره
دوشنبه 6 آذرماه سال 1396 01:06
سلام. بعد مدت زیادی که از انتشار مطلب قبلی گذشته برآن شدیم که این وبلاگ قدیمی رو دوباره راه اندازی کنیم. بزودی سعی میکنیم مطالب جالب و مفیدی رو در این وبلاگ قرار بدیم.
-
بدترین اتفاق
جمعه 26 تیرماه سال 1394 10:55
سلام. متاسفانه یکی از بدترین اتفاقاتی که میتونه واسه یک انسان بیفته برای ما در ابتدای خردادماه افتاد و مادر عزیزمون رو از دست دادیم. دلیل مهم اینکه تو این چند وقته وبلاگ به روز نشد همینه. به شدت غمگین و متاثریم. یاد مادر مهربونمون بخیر و روح بزرگش قرین رحمت حق تعالی
-
سال 1394
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1394 10:18
سلام. با تبریک فرا رسیدن سال نو و عرض شادباش به همه دوستان خوبم که در تمامی این چندسال مارو تنها نگذاشتن و به وبلاگ ما سر زدن و یا همسفر ما بودند . اغلب دوستان در طول نوروز یا به سفر میرند و یا به مطالعه در زمینه سفرهای خودشون می پردازند و یا برنامه ریزی می کنند تا در روزهای بعد نوروز و با استفاده از هوای مطبوع بهاری...
-
در مسیر گاوخونی (4) روستای سورک تا اردکان
پنجشنبه 4 دیماه سال 1393 13:51
با سلام به دوستان خوبی که پست های قبل سفرنامه رو خوندن و نظر گذاشتن و اونهایی که خوندن و تنبلی کردن نظر نذاشتن و اونهایی که بعدا میخوان بخونن. اما یه خواهش ... لطفا اگه پست ها رو میخونید و خوشتون میاد یا چیزی به ذهنتون میرسه که بگید و یا هرچیز دیگه، نظر بذارید. شاید چند ثانیه وقت شمارو بگیره اما مارو بی نهایت خوشحال...
-
در مسیر گاوخونی (3) تالاب گاوخونی تا سورک
سهشنبه 25 آذرماه سال 1393 22:08
سلام. بعد مدتها سفر در مسیر گاوخونی رو پی میگیریم. امیدوارم وقفه طولانی مارو ببخشید. به دوستان توصیه میکنم ابتدا قسمتهای قبلی سفرنامه رو {در مسیر گاوخونی (1) و (2) } مطالعه کنند. و حالا ادامه سفر ... صبح زود بیدار شدیم و با توجه به اینکه میدونستیم مسیر طولانی رو در حاشیه تالاب گاوخونی داریم به سرعت وسایلمون رو جمع...
-
بزودی
سهشنبه 25 آذرماه سال 1393 09:27
سلام. وبلاگ گروه دوچرخه سواری و طبیعتگردی آنادانا به زودی به طور مرتب بروز رسانی خواهد شد. لذا خواهشمند است با نظرات خود مارا دلگرم تر کنید.
-
ازدواج یک آنادانایی
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1393 09:03
سلام. یکی از آنادانایی های قدیمی آخر هفته (28 شهریور ) به امیدخدا عروسیشه . امیدواریم در کنار همسر محترمش سالهای سال با شادی و خوشی زندگی کنه و همیشه پا به رکاب باشه . بله درست حدس زدید . فرهاد عزیز از بنیانگذاران گروه آنادانا به زودی عروسی میکنه. برای ایشون بهترین آرزوهارو داریم .
-
عکس های این هفته (2)
شنبه 25 مردادماه سال 1393 16:09
سلام . ما که دلمون به همین چندتا دوست ثابت قدم خوشه که عکس های مارو میبینن و نوشته هامون رو میخونن و نظر هم میذارن. از همشون تشکر میکنم که اینقدر لطف دارن. عکس های این هفته در حقیقت نوعی تمرین عکاسیه که بچه های گروه کردن. لطفا اگه تونستید به عکس ها به ترتیب نمره بدید ببینیم کدوم عکس بیشترین امتیازو میگیره. ممنون ضمنا...
-
عکس های این هفته (1)
یکشنبه 22 تیرماه سال 1393 01:27
سلام. تصمیم دارم از این پس عکس زیاد بذارم. با توجه به اینکه فصل گرمه و معمولا زیاد اینور اونور میریم. عکس های زیادی هست که هر هفته خواهیم گذاشت. عکس های زیبا. اگر دوستان خواننده نظر بذارن هم خواهم نوشت. ما سفرنامه های زیادی داریم که هنوز نوشته نشده . بنابراین دوستانی که علاقمند به سفرنامه ها هستن لطفا نطر بذارن .
-
بازم دوباره
شنبه 14 تیرماه سال 1393 21:56
سلام. خیلی وقته که وبلاگ رو ننوشتم. خیلی از دوستان هم میومدن و میدیدن که نوشته ای نیست اما نظری نمیذاشتن. که البته باید از این عزیزان هم تشکر کنم. راستش چندی بود که به کاری مشغول بودم و کمتر نوشتم. اما این نوید رو باید بدم که بازم مرتب خواهیم نوشت. تو این چند وقته البته بی سفر نبودیم. چندتا سفر خوب رفتیم که براتون...
-
در مسیر گاوخونی (2) نائین و ورزنه
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1392 00:25
میخوام این بخش سفرنامه رو تقدیم کنم به حمزه و مادر مهربانش که نهایت لطف رو به ما در این سفر کردند. و حالا بقیه سفرنامه در مسیر گاوخونی .... صبح خیلی زود وقتی هنوز آفتاب طلوع نکرده بود یکهو در کمد دیواری بر اثر گرمای اتاق باز شد. منم که خوابم سبکه بیدار شدم و هرچه کردم دیگه خوابم نبرد . آفتاب که زد بلند شدم و طلوع...
-
در مسیر گاوخونی (1) شروع سفر - نائین
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 22:58
سلام. میخوام این پست رو تقدیم کنم به حامد حسینی که تو این سفر همسفری خوب بود. راستش شروع این سفر اتفاقی بود . مدتها بود که دلمون میخواست یه سفر با حامد بریم که البته این افتخار نصیب من ( آرش ) شد و به قولی قرعه فال به نام من دیوانه زدن . یادمه اون موقع به همه دوستان گفتم که این فرصت رو از دست ندید که متاسفانه مشکلات و...
-
در مسیر گاوخونی ( پیش درآمد)
دوشنبه 30 دیماه سال 1392 23:34
سلام. در آبان ماه همین امسال به اتفاق حامد حسینی عزیز سرپرست گروه همرکاب داراب سفری داشتیم به استان اصفهان و یزد ( البته قسمتهایی از این دو استان ) برای دیدن گوشه ای از شگفتی های سرزمین زیبامون. تصمیم داریم به زودی گزارش این سفر سراسر شگفتی رو براتون بزارم. منتظر باشید.
-
سفرنامه قدیمی - خرانق و یزد (5)
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 09:19
صبح خیلی زود بیدار شدیم و یه صبحانه مختصری خوردیم و طلوع خورشید رو نگاه کردیم که با عظمت خاصی در حال زرافشانی بود. بعد به سمت خرانق به راه افتادیم . خرانق مسیری خاکی داره که بعد از گذشتن از دل بیابون به دوتا روستا میرسه و در نهایت به کیلومتر پنج جاده یزد به خرانق میرسه. تو مسیر خاکی که البته مشکل هم بود داشتیم میرفتیم...
-
سفرنامه قدیمی- چک چک و خرانق (4)
شنبه 25 آبانماه سال 1392 13:56
تو اردکان صبح زود از یه خواب راحت بیدار شدیم. اصولاً با توجه به اینکه منزل سنایی ها سکوت ارزشمندی داره همه چیز شکل واقعی داره. خواب هم از آن جمله است. بعد از خوردن یه صبحانه اردکانی از خانواده خوب سنایی خداحافظی کردیم و به سمت چک چک به راه افتادیم. مسیر کوه چک چک که زیارتگاه زرتشتیان هم اونجا قرار داره از اردکان به...
-
سفرنامه قدیمی - غار اشگفت و اردکان (3)
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 08:48
در حال برگشتن غروب بود و خورشید تو بیابون بین زمین صاف و آسمون داشت غروب میکرد. سایه بوته های تو بیابون کش اومده بود و تصویری زیبا تشکیل داده بود. چون با فرهاد تصمیم گرفته بودیم یک ساعته حداقل تا جاده رو بریم با سرعت از کنار همه این زیبایی ها می گذشتیم و افسوس میخوردیم که کاش میتونستیم بمونیم و شب رو تو همین بیابون سر...
-
سفرنامه قدیمی - غار اشگفت (2)
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1392 01:57
چند تا کوه رو از دور دیدیم که تصور کردیم غار داشته باشن . اما وقتی نزدیک میرفتیم متوجه میشیدم که نه سایه سنگهای بزرگ روی کوهه . ناهار رو تو بیابان نشستیم و خوردیم . یه بیابان بزرگ و بی انتها که به هر طرفش نگاه میکردی آسمان به زمین چسبیده بود. هوا لطافت خاصی داشت. و بعد از صرف ناهار یه چند دقیقه ای استراحت کردیم. یادش...
-
سفرنامه قدیمی - عقدا و غار اشگفت (1)
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 22:58
سلام. تو پست قبلی خواسته بودم که اگه موافقید سفر ما فقط یک زمین داریم رو فعلا کنار بذاریم و یه سفرنامه قدیمی رو براتون فعلا بنویسم. درسته کمی طول کشید اما پنج نفر موافقت کردند و حالا اون سفرنامه قدیمی . می خواهم گزارش سفر یزد رو که در تاریخ 17 و 18 و 19 و 20 دی ماه 1387به استان یزد انجام دادیم رو بنویسم . البته این...
-
نظر بدید.
جمعه 7 تیرماه سال 1392 10:52
سلام. میخوام شروع کنم یه سفرنامه قدیمی رو که تا به حال هیچ وقت ننوشتمش بنویسم. آیا شما موافقید که فعلا سفرنامه ما فقط یک زمین داریم رو کنار بذاریم تا بعد ؟پنج تا رای موافق بدید مینویسمش.
-
ما فقط یک زمین داریم(1/5) در شیرین آباد
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 14:18
وقتی رفتیم داخل دیدیم که یه خونه روستایی شمالی خیلی قشنگ و البته دنجه و خیلی خوشحال شدیم. طویله و سرویس بهداشتی طبقه اول بود و طبقه بالا هم خونه . چندتا گوسپند و بزغاله و گاو هم تو طویله بودن . خروس و مرغ هم که پای ثابت خونه های روستایی. دوتا سگ گنده هم تو حیاط میچرخیدن و پست میدادن. تو خونه که رفتیم دیدیم آقا نقی و...
-
ما فقط یک زمین داریم (1) شاهرود تا شیرین آباد
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 17:41
این قسمت سفرنامه رو میخوام تقدیم کنم به خانم ندا گمار که همسفری بسیار توانمند و صبور بوده و هستند. این قسمت سفرنامه از جذاب ترین قسمت هاست که امیدوارم مورد پسند باشه . دم ظهر بود که رسیدیم شاهرود . هوا آفتابی بود و شهر هم خیلی خلوت بود. چندتا دوچرخه سوار نوجوان داشتن تو شهر رکاب میزدند. ازشون پرسیدیم که تربیت بدنی...
-
بازخورد سفر ما فقط یک زمین داریم
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 23:34
خبر سفر ما در سایت خبرگزاری میراث فرهنگی . از همه دوستان نهایت تشکر رو داریم . http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=104233&Serv=2&SGr=24
-
ما فقط یک زمین داریم (2) شیرین آباد تا علی آباد
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 23:35
چشمام میسوخت از خستگی و خواب. اما دیگه صبح شده بود و باید بیدار میشدیم. کمی گیج بودم که کجا هستم و یه حالت سردرگمی مکانی داشتم. چند ثانیه اطرافم رو از لای پلکهام که به زور بازشون کرده بودم برانداز کردم . آها یادم اومد. ما تو یه خونه روستایی تو جنوب استان گلستان بودیم. یه خونه روستایی وسط جنگل. ماجرای دیشب رو یادم اومد...
-
ما فقط یک زمین داریم ( پیش درآمد )
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 14:29
سفر تیم دوم گروه دوچرخه سواری و طبیعتگردی آنادانا در نوار ساحلی دریای مازندران با شعار ما فقط یک زمین داریم و برای پاسداشت زمین و طبیعت پایان پذیرفت. منتظر گزارش سفر باشید.