دلم حسابی حسابی تنگه
دلم میخواد بازم مثل اون موقع ها بزنم به جاده . دلم میخواد همه عمرمو برای کمک به صلح و آرامش مردم خرج کنم. به شدت احساس میکنم عمرم کوتاهه و باید زودتر بجنبم.
دو سه روز پیش به سرم زده بود پا بشم برم پاکستان . بالاخره یه نفرم اگه میتونستم یاری کنم یه نفر بود.
حسابی دلم واسه اون بچه های کوچیکی که پدر و مادرشون دیگه هیچ وقت چشم باز نمیکنن و اونها باید تا آخر دنیارو تنها باشن می سوخت.
واسه اون پیرزنه که تنهای تنها نشسته بود رو یه کنده درختی و به رودخانه نگاه میکرد که شاید یه نفر بیاد و بگه که پسرش زنده مونده .
من سفر میکنم. نه فقط برای کسب لذت. من سفر میکنم که خوب ببینم. خوب بشنوم و با مردم دنیا و با مردم تنها هم نشین بشم . سفر راهی برای تنفس منه .
عاشقانه مردمی رو که تا بحال بهم کمک کردن دوست دارم و همه اونهایی که فریبم دادند و خیال کردن دنیاشون قشنگ تر میشه. دلم میخواد راهی بشم.
ما هممون با هم برادر و خواهریم . چرا تنها بمونیم. دل تنگی های همه ما انسانها هم به اندازه دنیای مونه. اما هستند کسانی که دلتنگی هاشون از دنیاشون بزرگتره . اونها رو یاری کنیم. بچه های کوچولو بیمارو. بچه های محروم رو . بچه های فقیر . بچه هایی که تنهایی شون از دنیاشون بزرگتره . پیرمردها و پیرزن هایی که تو خانه سالمندان منتظر اومدن بچه هایی هستند که دیگه نمیان.
عمر ما کوتاهه نکنه غافل بمیریم.
امروز ششمین روزیه که پدربزرگم فوت شده . تو غسالخونه پیشش بودم. وقتی مردی رو دیدم که 81 سال و 2 روز زندگی کرده بود و حالا رفته بود به سفر ابد ، بیشتر احساس تنگی زمان رو کردم . 81 سال و 2 روز برای اون زمان کمی بود . اون مرد خوبی بود . تحمل غصه دیگران رو نداشت. مریضی دیگران مریضش میکرد و غصه دیگران غصه دارش. اما زیاد سفر نرفت. 81 سال و 2 روز رو کم زندگی کرد.
دلم عجیب برای خودم تنگ شده...
دریاچه ارومیه می میرد!!!!
«ما طبیعت را از پدرانمان به ارث نبردهایم، ما آن را از فرزندانمان به عاریت گرفتهایم.»
اگر دریاچه ارومیه بمیرد بیماری و خشکسالی تمام دو استان آذربایجان غربی و شرقی را در بر میگیرد. گرد نمک بر روی مزارع کشاورزی مینشیند و مزارعی که برای آنها سد ساخته اند تبدیل به شوره زار میشود.
باید به متولیان امر گوشزد کرد که هنوز قدرت طبیعت که تجلی از قدرت حق تعالی است از انسان بیشتر است. پس با طبیعت بجنگید تا بجنگد.
دریاچهای که نزدیک 40سال از اعلام حفاظت از آن میگذرد و عنوان یکی از 9ذخیرهگاه بیوسفری را در یونسکو با خود یدک میکشد و از سال 1354 نیز در زمره یکی از مهمترین تالابهای بینالمللی جهان در سایت رامسر به ثبت رسیده است، امروزه در سایه روزمرگی متولیان توسعه، در حال نابودی تدریجی است.
در یکی و دو سال اخیر، بیش از 20مقاله درباره کاهش بیاندازه آبهای دریاچه ارومیه و پیشروی خشکی کرانهها بهسوی دریا، در روزنامههای پایتخت و جراید آذربایجان غربی و شرقی انتشار یافته است. علل و عوامل متعدد و متفاوتی نسبت به این پدیده ناگوار ابراز و اظهار نگرانی شده است.
در سال 1348، حسین برزگر، کتابچهای باعنوان «دریاچه رضائیه» در ارومیه بهچاپ و نشر رسانیده و در گفتار آبهای: «جاری رویه زمین» چنین نگاشته است: «... در مدت 4ماه از سال، 11 رشته رود نسبتا بزرگ پرآب، با جریانی تند وارد دریاچه میشود که از لحاظ مقدار آب در حد نخستین قرار دارد، بهشرح زیر:تلخرود از تبریز، دهخوارگانرود از آذرشهر، صوفیرود از مراغه، مرویرود از مراغه، زرینهرود از میاندوآب، سیمینهرود از میاندوآب، قادررود از مهاباد، باراندوز از رضائیه، بردهموررود(شهر چایی) از رضائیه، نازلی رود از رضائیه، زولارود از سلماس»(ص18).
دکتر رحیم هویدا نیز در کتاب «جغرافیای چیچست یا دریاچه رضائیه» مرقوم میدارد:«... در حدود 30رودخانه بزرگ و کوچک از 4جانب بدان وارد میشود»(ص 27).
اینک چهارجانب دریاچه ارومیه را بررسی میکنیم تا ببینیم چگونه و چهمقدار آب از رودخانههای نامبرده بالا، به دریاچه فرو میریزد.
در سراسر جانب شمال دریاچه ارومیه، شهرهای صوفیان، شبستر و طوج در دامنه سلسلهکوههای میشو قرار دارند که هیچکدام از این شهرها رودخانه ندارند. آب مشروب و زراعی مردم از قنوات و چشمهها تأمین میشود. در فصل بهار بر اثر ذوب برفهای کوهستان در نقاط مختلف و زمینهای هموار کرانه دریاچه، برکههای بزرگی از آب زهکشی پدید میآید که در اصطلاح محلی آنها را «شند» مینامند. اهالی آبادی پهناور و سرسبز شندآباد در جنوب شبستر، از این برکهها برخوردارند.
دکتر جمشید جداری عیوضی، استاد گروه جغرافیای دانشگاه تهران، در نشریه شماره 18 انتشارات جغرافیایی (مهرماه 1361) مقاله مفید و مفصلی باعنوان «کویر کبودران» بهقلم آورده و چنین نگاشته است:در سواحل پست دریاچه بهویژه در مقابل جلگههای مصبی، بجز شمالشرق، بلافاصله بعداز حریم دریاچه، باغها و زمینهای مزروعی قرار گرفته است. اما در گوشه شمالشرق (در فاصله بین بندر شرفخانه در شمال و آبادی داشکسن در جنوب) بعداز حریم دریاچه، جلگه کویری وسیعی قرار گرفته که بهسمت شرق تا نزدیکیهای تبریز کشیده شده است. این جلگه کویری، نام مخصوصی ندارد. مردم آبادیهای مجاور زمینهای کویری را شورهزار و باتلاق میگویند. وسعت کویر بالغ بر 1590 کیلومتر مربع و نزدیک به 848 کیلومتر مربع آن در معرض طغیانهای دریاچه قرار میگیرد. محور طولی کویر حدود 50 کیلومتر و جهت آن از شمال شرقی به جنوب غربی است. پهنای متوسط آن 32کیلومتر است. ارتفاع مطلق سطح کویر در گوشه شرقی 1300متر بوده و مرکز کویر که همسطح دریاچه است حدود 25متر پستتر از قسمت شرقی است. فرازای دریاچه 1275 متر است. کویر کبودان، چشمگیرترین تضاد را نهتنها در حوضه دریاچه ارومیه بلکه در تمام سرزمین آذربایجان بهوجود آورده است.
ادامه مطلب ...