دریاچه ارومیه می میرد!!!!
«ما طبیعت را از پدرانمان به ارث نبردهایم، ما آن را از فرزندانمان به عاریت گرفتهایم.»
اگر دریاچه ارومیه بمیرد بیماری و خشکسالی تمام دو استان آذربایجان غربی و شرقی را در بر میگیرد. گرد نمک بر روی مزارع کشاورزی مینشیند و مزارعی که برای آنها سد ساخته اند تبدیل به شوره زار میشود.
باید به متولیان امر گوشزد کرد که هنوز قدرت طبیعت که تجلی از قدرت حق تعالی است از انسان بیشتر است. پس با طبیعت بجنگید تا بجنگد.
دریاچهای که نزدیک 40سال از اعلام حفاظت از آن میگذرد و عنوان یکی از 9ذخیرهگاه بیوسفری را در یونسکو با خود یدک میکشد و از سال 1354 نیز در زمره یکی از مهمترین تالابهای بینالمللی جهان در سایت رامسر به ثبت رسیده است، امروزه در سایه روزمرگی متولیان توسعه، در حال نابودی تدریجی است.
در یکی و دو سال اخیر، بیش از 20مقاله درباره کاهش بیاندازه آبهای دریاچه ارومیه و پیشروی خشکی کرانهها بهسوی دریا، در روزنامههای پایتخت و جراید آذربایجان غربی و شرقی انتشار یافته است. علل و عوامل متعدد و متفاوتی نسبت به این پدیده ناگوار ابراز و اظهار نگرانی شده است.
در سال 1348، حسین برزگر، کتابچهای باعنوان «دریاچه رضائیه» در ارومیه بهچاپ و نشر رسانیده و در گفتار آبهای: «جاری رویه زمین» چنین نگاشته است: «... در مدت 4ماه از سال، 11 رشته رود نسبتا بزرگ پرآب، با جریانی تند وارد دریاچه میشود که از لحاظ مقدار آب در حد نخستین قرار دارد، بهشرح زیر:تلخرود از تبریز، دهخوارگانرود از آذرشهر، صوفیرود از مراغه، مرویرود از مراغه، زرینهرود از میاندوآب، سیمینهرود از میاندوآب، قادررود از مهاباد، باراندوز از رضائیه، بردهموررود(شهر چایی) از رضائیه، نازلی رود از رضائیه، زولارود از سلماس»(ص18).
دکتر رحیم هویدا نیز در کتاب «جغرافیای چیچست یا دریاچه رضائیه» مرقوم میدارد:«... در حدود 30رودخانه بزرگ و کوچک از 4جانب بدان وارد میشود»(ص 27).
اینک چهارجانب دریاچه ارومیه را بررسی میکنیم تا ببینیم چگونه و چهمقدار آب از رودخانههای نامبرده بالا، به دریاچه فرو میریزد.
در سراسر جانب شمال دریاچه ارومیه، شهرهای صوفیان، شبستر و طوج در دامنه سلسلهکوههای میشو قرار دارند که هیچکدام از این شهرها رودخانه ندارند. آب مشروب و زراعی مردم از قنوات و چشمهها تأمین میشود. در فصل بهار بر اثر ذوب برفهای کوهستان در نقاط مختلف و زمینهای هموار کرانه دریاچه، برکههای بزرگی از آب زهکشی پدید میآید که در اصطلاح محلی آنها را «شند» مینامند. اهالی آبادی پهناور و سرسبز شندآباد در جنوب شبستر، از این برکهها برخوردارند.
دکتر جمشید جداری عیوضی، استاد گروه جغرافیای دانشگاه تهران، در نشریه شماره 18 انتشارات جغرافیایی (مهرماه 1361) مقاله مفید و مفصلی باعنوان «کویر کبودران» بهقلم آورده و چنین نگاشته است:در سواحل پست دریاچه بهویژه در مقابل جلگههای مصبی، بجز شمالشرق، بلافاصله بعداز حریم دریاچه، باغها و زمینهای مزروعی قرار گرفته است. اما در گوشه شمالشرق (در فاصله بین بندر شرفخانه در شمال و آبادی داشکسن در جنوب) بعداز حریم دریاچه، جلگه کویری وسیعی قرار گرفته که بهسمت شرق تا نزدیکیهای تبریز کشیده شده است. این جلگه کویری، نام مخصوصی ندارد. مردم آبادیهای مجاور زمینهای کویری را شورهزار و باتلاق میگویند. وسعت کویر بالغ بر 1590 کیلومتر مربع و نزدیک به 848 کیلومتر مربع آن در معرض طغیانهای دریاچه قرار میگیرد. محور طولی کویر حدود 50 کیلومتر و جهت آن از شمال شرقی به جنوب غربی است. پهنای متوسط آن 32کیلومتر است. ارتفاع مطلق سطح کویر در گوشه شرقی 1300متر بوده و مرکز کویر که همسطح دریاچه است حدود 25متر پستتر از قسمت شرقی است. فرازای دریاچه 1275 متر است. کویر کبودان، چشمگیرترین تضاد را نهتنها در حوضه دریاچه ارومیه بلکه در تمام سرزمین آذربایجان بهوجود آورده است.
ادامه مطلب ...سلام. چند وقت پیش داشتم یه کلیپ تبلیغاتی خیلی جالب رو نگاه میکردم . یک کلیپ هشدار دهنده درباره آلودگی زمین!!
جریان از این قرار بود که یه مردی که تو خانه اش با سگش زندگی میکرد یه روز از خواب بیدار میشه و میبینه چندتا نوجوان بعد از خوردن نوشابه بطری هاشو می اندازند تو خانه اش. میره که به اونها تذکر بده میبینه یه ماشین حمل زباله داره اونطرف تر تو حیاط خانه زباله خالی میکنه . وقتی میره به سمت ماشین حمل زباله اونطرف تر یک عده ماسک به صورت رو میبینه که دارند مواد رادیواکتیو رو تو گوشه ای دیگه از خانه اش خالی میکنند و عده ای دیگه دارند تو آب مصرفی خانه مواد صنعتی میریزند. وقتی داخل خانه فرار میکنه یک عده بلدوزر میرزند سر دیوارهای خانه ...
و در آخر جمله زمین خانه ماست / محیط زیست خود را آلوده نکنیم میاد.
حسابی از این کلیپ خوشم اومد. یاد گوشه ای از خاطرات تلخ سفرهامون افتادم. یاد اون موقع که با جمعی از بچه های طبیعتگرد تهران رفته بودیم قلعه بابک و خودجوش شروع کردیم به آشغال جمع کردن و در همون حین که ما مشغول پاکسازی طبیعت بودیم افرادی هم بودند که با اینکه مارو در این حال می دیدند بطری های نوشابه رو به سمت دره هدف گیری میکردند. یاد ورودی شهر انزلی افتادم که با اینکه به اون اندازه زیبا بود اما با کوهی از زباله مواجه شدیم که با بویی زننده از وارد شونده ها پذیرایی میکرد.
حالا میخوام از خودمون بپرسم چرا اینقدر آلوده میکنیم . مگه زمینی که مادر ماست یه کالای یکبار مصرفه که دیگه لازمش نداشته باشیم. اصلاً بچه های ما هیچی !! خودمون مگه امروز آخرین روز زندگی مونه که اینطوری زمین رو آلوده میکنیم.
چند وقت قبل یکی از دوستان حرف جالبی میزد. میگفت که : 15 سال پیش رودخانه راین آلوده ترین رودخانه اروپا بوده اما حالا با تلاش هایی که دولت آلمان کرده و هزینه هایی که برای این رودخانه شده راین امروز قابل شرب شده !!!
میخوام از خودمون بپرسم ما به چه بهایی میخوایم گردشگر بیشتری رو جذب مناطق طبیعی خودمون کنیم .ما باید قبل از جاده کشیدن و بردن گردشگر به مناطق بکر طبیعی مون آموزش لازم رو به اونها بدیم.
الان طوری شده که کوهنوردها و طبیعتگردها دعا میکنند جاده کشیده نشه. یه زمانی میگفتن آب و آبادانی . الان میگن راه و آبادانی . اما برای ما باید بگن راه و ویرانی طبیعت . راه و آشغال ماندگار در طبیعت .
دلمون گرفت حسابی ... دلمون گرفت از خودمونو و از بقیه آدمهای آشغال ریز.
بیایید هر موقع که رفتیم تو طبیعت آشغالهامونو ورداریم بیاریم پایین . مال بقیه رو هم بیاریم. کسر شان نیست. تازه به نظر ما باعث افزایش شخصیت هم میشه.
حالا نظر شما چیه ؟
این مطلبی که دارم مینویسم شاید زیاد به دوچرخه سواری و طبیعتگردی مربوط نباشه. اما خوب ما مینویسیم که درد دلمون رو بگیم . بعدش ما قبل از اینکه طبیعتگرد باشیم انسانیم.
چند وقتیه کمی در مورد مسائل زندگی دچار سردرگمی شدم و دلیل اون هم نفهمیدن بعضی چیزهاس. مثل اینکه چرا بعضی چیزا برای ما انسانها اینقدر مهمه در صورتی که اصلاً مهم نیست. همش به این فکر میکنیم تا جایی که زندگی ما به خطر نیافته مشکلی وجود نداره ولی امان از زمانی که یه مشکلی برای شخص ما میافته. اونوقته که دادمون به هوا میره که : آی خدا همه چیز خراب شد. خوب روشن تر بیان میکنم .
گنجشک ها وقتی میخوابند پاهاشون رو به سمت هوا میدن ! بعضی ها اعتقاد دارن گنجشک میترسه آسمون به سرش خراب بشه و این کارو میکنه که با پاهاش اونو نگه داره ! درست یا غلط بودن این اعتقاد رو کارش ندارم اما به نظر شما خیلی از ما هم مثل گنجشک ها نیستیم.
از طرفی فکر میکنیم هر لحظه آسمون در حال فرو افتادنه و از طرفی هم فقط میخواهیم خودمون رو نجات بدیم . غافل از اینکه پاهای ما خیلی کوچیکه و حتی نمیتونه خودمون رو هم نجات بده.
خیلی از ما انسانها وقایع مهم رو کوچیک میبینیم و از اتفاقات کوچیک غول میسازیم و بعدش هم ازش میترسیم . آیا درد مشترکی بین ما آدمهای دنیا وجود داره ؟ چه چیزی مهمه ؟ مبارزه با بیسوادی و جهل ؟ ریشه کن کردن فقر ؟ مبارزه با پدیده گرم شدن زمین ؟ تنهایی انسانها و یا بیماری های همه گیر ؟
نقش من و شما چیه ؟
نظر شما چیه ؟
شاید جهان هرگز به این سرعت در 25 سال گذشته گرم تر نشده است - دوره ای که تاثیرات طبیعی بر دمای جهان ، مانند لکه های خورشیدی ، به هر حال می بایست ما را خنک تر میکرده است - با دانش و آگاهی از فیزیک اثر گلخانه ای که حقیقتی علمی در بیش از یک قرن اخیر است ، دشوار است که با نظر اکثریت قاطع اقلیم شناسان موافق نباشیم که میگویند آنچه از تغییرات آب و هوایی میبینیم ساخته دست بشر است.
شواهد:
سال 1998 گرم ترین سال در گرم ترین دهه در گرم ترین قرن طی هزار سال پیش بوده است. بر پایه گزارش ها ، سالهای 1997 و 1995 به لحاظ گرما به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار دارد.بر اساس اطلاعات مرکز ملی داده های آب و هوایی ایالات متحده US National Climate Data Center اکنون دیگر تردید اندکی هست که اساساً زمین در اواخر قرن بیستم به میزان 25 درجه در هر دهه گرم تر شده است.
در اواخر قرن بیستم ، بیشترین میزان گرم شدن در قطب شمال بوده است . بخش اعظم سیبری تا 5 درجه یعنی هشت بار سریعتر از میانگین جهانی گرم شده که به ذوب زمینهای یخ بسته ، بروز ناهمواری در جاده ها و فرو ریختن ساختمانها منجر شده است. ضخامت یخ پهنه ای گرینلند در کناره های ساحلی به سرعت کم می شود. اکنون کشتیها در بیشتر تابستانها می توانند به راحتی از گذرگاه مشهور نورث وست در بالای کانادا عبور کنند.دورتر از قطب شمال ، دسته ریز ماهیها با ناپدید شدن یخ دریا ، که در زیر آن تغذیه می کردند ، مواجه گشته اند. در نتیجه ، موجودات دیگر هم دچار گرسنگی می شوند.
دهه 1960 پوشش برف روی سطح خشکی زمین ده درصد کاهش یافته اند.
در اغلب کشورهای جهان زمستان های خیلی سرد و تابستانهای خیلی گرم رخ می دهد. توفانهای غیرمترقبه افزایش یافته است.
برف و یخ یخچالهای آلپ در مقایسه با زمانی که نخستین بار کوهنوردان در نیمه قرن نوزدهم آن قله را پیمودند نصف شده است.یخچال طبیعی گروبن Gruben در سویس ، فقط در دهه 1990 ، 200 متر عقب نشینی کرده است.
تاثیر گرمایش زمین بر زندگی ما:
حتماً چیزهایی در مورد گرمایش جهانی شنیدهاید: افزایش دما، آب شدن یخها و افزایش سطح آب دریاها در آیندهای نزدیک. اما تغییر آب و هوای زمین حتی حالا هم اثرات عجیبش را بر زندگی ما گذاشته است.
آیا در این چند سال اخیر حس نمیکنید که عطسهها و آبریزش چشمانتان که هر سال بهار به سراغتان میآمد، شدیدتر شده است؟ اگر جوابتان به این سوال مثبت است بدانید که گرمایش جهانی میتواند دلیلی برای این شدت بیماری شما باشد.
به گزارش لایو ساینس، در دهههای اخیر هر روز بر تعداد کسانی که در آمریکا از حساسیتهای فصلی و آسم رنج میبرند افزوده میشود.
هرچند تغییر شیوههای زندگی هم در این میان موثر بوده است و آلودگی هوا هم باعث میشود حساسیتهای تنفسی افزایش یابد، اما تحقیقات نشان میدهد افزایش میزان دیاکسید کربن و دمای بیشتر هوا که برمیگردد به مسئله گرمایش جهانی، سبب میشود گیاهان زودتر برسند و گردههای بیشتری هم تولید کنند.
زمانی که مواد حساسیتزا زودتر تولید شوند، فصل حساسیت هم طولانیتر خواهد بود. پس دستمال کاغذیهایتان را آماده نگه دارید. زمین گرم میشود.
کوهها بازسازی میشوند. بله. این هم یکی از اثرات گرمایش جهانی است. ممکن است هیچ یک از کوهنوردان حرفهای هم متوجه نشده باشند اما رشته کوه آلپ و دیگر کوهها در یک قرن گذشته در حال افزایش قد و بازسازی خود هستند. اما علت چیست؟
برای سالیان طولانی یخچالهای طبیعی روی شانه زمین سنگینی میکردند و زیر این بار سنگین، زمین توان زایش کوه نداشت. با افزایش سرعت گرمایش جهانی این بار دارد کمکم از روی دوش زمین برداشته میشود و در نتیجه کوها فرصت رشد مییابند.
برای کسانی که در کشوری چون ایران با این همه آثار باستانی زندگی میکنند خبر گرم شدن زمین از احداث سد روی آثار باستانی هم بدتر است.
بالا آمدن سطح دریاها و شدت گرفتن فصلها خطرات زیادی برای آثار تاریخی در سراسر جهان به وجود میآورد.
سیل که یکی از اثرات بیشمار گرمایش جهانی است، تهدید مهمی برای آثار تاریخی است.
حتی همین حالا هم سیلی ناشی از گرمایش جهانی باعث از بین رفتن یک اثر تاریخی شده است: معبدی 600 ساله در تایلند به نام سوکوتای.
درست همان زمانی که یخها آب میشوند و توفانهای شدید دنیا را درمینوردد، یک اثر دیگر هم از گرمایش جهانی در گوشه و کنار جهان دیده میشود: آتشسوزی در جنگلها.
وقتی بهار زودرس فرا میرسد و برفها زودتر از همیشه آب میشوند، مناطق جنگلی بیشتر از همیشه خشک میمانند. همین امر باعث بالا رفتن درصد ریسک آتشسوزی در جنگلها میشود.
از اوایل قرن بیستم میلادی بود که انسانها مجبور شدند برای دیدن موش خرماها، موشها و سنجابها به مناطق مرتفعتر بروند. پژوهشگران دریافتهاند که بسیاری از این حیوانات به مناطق مرتفعتر نقل مکان کردهاند، یعنی قبلا در مناطقی کم ارتفاعتر زندگی میکردند. این تغییر احتمالا نتیجه دگرگونی محیط طبیعی زندگی آنها به خاطر گرمایش جهانی بوده است.
تغییر مشابهی در محیط طبیعی قطب به خاطر آب شدن یخها در حال روی دادن است و زندگی حیوانات منطقه به ویژه خرسهای قطبی را تهدید میکند.
زمانی که آب شدن یخهای قطبی زندگی حیوانات و گیاهان را در عرضهای جغرافیایی کمتر و نزدیک به قطب تهدید میکند، اشعههای خورشید موقعیت خوبی را برای حیات قطبی برخی دیگر پدید میآورد.
گیاهان قطبی معمولا در اغلب روزهای سال در میان یخها اسیر هستند. این روزها وقتی که یخها در بهار زودتر آب میشوند، به نظر میرسد که گیاهان مشتاقند برویند. تحقیقات نشان میدهد در خاکهای جدید آن گونهای از فتوسنتز که کلروفیل تولید میکند بیشتر از خاکهای قدیمی یافت میشود که همین امر نشان دهنده توسعه حیات در منطقه قطب طی دهههای گذشته است.
این مسئله که 125 دریاچه در همین چند دهه گذشته در قطب ناپدید شدند و از بین رفتند، نشان میدهد که اثرات گرمایش جهانی در قطب از هر جای دیگر کره زمین بیشتر است.
این مسئله تحقیقات را از گم شدن آبها به این نکته رساند که ممکن است لایه منجمد دائمی زیر این دریاچهها آب شده باشد. وقتی این لایه دائمی یخ زده آب شود، آب دریاچهها میتواند در خاک نفوذ کند و در نتیجه دریاچهها خشک میشوند.
یکی از محققان این جریان را به وان پر از آبی تشبیه کرد که سوراخ تخلیه آب آن را باز کنند. وقتی دریاچهای از بین برود، اکوسیستمی هم که به آن وابسته است نابود میشود.
بالا رفتن دمای زمین نه تنها باعث آب شدن یخچالهای طبیعی میشود بلکه لایه خاک یخ زده زیر سطح کرده زمین را هم آب میکند.
این آب شدن سبب میشود پوسته زمین جمع شود و ناهمواریهایی در سطح آن ایجاد شود. ایجاد حفره و آسیب رسیدن به زیرساختهایی چون راهها و خطوط راهآهن، بزرگراهها و حتی خانهها از جمله عوارض این جمع شدن پوسته زمین است.
بیثبات شدن لایه یخزده زیر پوسته زمین به دلیل آب شدن آن، در ارتفاعات بالا مانند کوهها باعث ریزش سنگ و گل میشود.
وقتی گرمایش جهانی بهار زودرس را برای زمین به ارمغان میآورد، آن پرندههایی که زودتر از همیشه مهاجرت میکنند و به سرزمینشان باز میگردند، نه تنها کرمها را به دست میآورند،بلکه ممکن است این بازگشت زودهنگام به سرزمین اصلی را در ژن خود به نسلهای بعدی منتقل کنند.
از آنجایی که گیاهان زودتر شکوفه میدهند، احتمالا حیواناتی که بر اساس زمانبندی طبیعی بدنشان مهاجرت میکنند، آذوقهای نمییابند. آنهایی که میتوانند ساعت طبیعی بدنشان را با دوباره بازسازی کنند، احتمالا شانس بیشتری برای زنده ماندن و بقا دارند.
آنها با انتقال این تغییر ساعت در ژنهایشان به نسل بعدی، تغییری ژنتیکی در همه همنوعانشان ایجاد خواهند کرد.
یکی از نتایج اولیه گرم شدن زمین و اثر گاز دیاکسید کربن، این است که میتوان سریعتر از همیشه به فضا رسید. هوا در خارجیترین لایه اتمسفر بسیار نازک است.
با این حال مولکولهای هوا همچنان در برای شاتلهای فضایی و ماهوارهها اصطکاک ایجاد میکنند و از سرعت آنها میکاهند. همچنین باعث میشوند برای نگه داشتن آنها در مدارشان به موتورهای کمکی نیاز باشد.
اما میزان دیاکسید کربن در هوا در حال افزایش است و تا زمانی که مولکولهای دیاکسید کربن در لایه پایینتر جو به هم برخورد میکنند و گرما تولید میکنند و در نتیجه دمای جو بالا میرود. این بالا رفتن دما سبب میشود در بیرونیترین لایه جو مولکولها با شدت بیشتری از خود انرژی متساعد کنند و از هم دور شوند تا بتوانند خود را خنک کنند.
هر چه دیاکسید گربن بیشتری در هوای بالای سر ما باشد، مولکولهای لایه خارجی جو هم بیشتر تلاش میکنند خود را خنک کنند و در نتیجه اصطکاک در آن لایه کمتر و کمتر میشود.
فاجعه گرم شدن زمین
غیر قابل پیشبینی شدن وضعیت آب و هوا
اگر اهل خواندن روزنامه و اخبار باشید، حتما با پدیده «گرمشدن زمین»، «گازهای گلخانهای» و «معاهده کیوتو» آشنایی دارید.
تقریبا تمام مقالات علمی که در سالهای اخیر در مورد بهینهسازی مصرف انرژی و یا استفاده از انرژی تجدیدپذیر نوشته شدهاند، هدف خود را جلوگیری از تولید و انتشار دیاکسیدکربن و جلوگیری از «گرمشدن زمین» ذکر کردهاند. اما «گرمشدن زمین» دقیقا چیست و چرا از چنین اهمیتی برخوردار است؟
«گرم شدن زمین» اصطلاحی است که شاید تنها در چند سال اخیر رایج شده و پیش از دهه 90 میلادی، اصطلاح «اثر گلخانهای» و حتی بعضا «اثر پتویی» رواج بیشتری داشته است.
به طورکلی، زمین ما با انرژی وارده از خورشید، گرمای خود را به دست میآورد. این انرژی با برخورد به سطح زمین جذب شده و باعث گرم شدن سطح این کره میشود. اما تمام این انرژی جذب سطح زمین نشده و بخش عمدهای از آن به محض برخورد با سطح زمین به فضا پراکنده میشود.
گازهای گلخانهای که بیشتر شامل بخار آب، دیاکسید کربن، متان و اوزون هستند، مانند شیشه ی گلخانه، جلوی خروج انرژی خورشیدی از سطح زمین را گرفته و باعث گرمتر شدن آن میشوند.
در این میان، بخار آب نقشی دوگانه دارد. چرا که به صورت ابر، هنگام ورود انرژی خورشیدی به سوی زمین آن را پراکنده میکند. به عبارت دیگر، بخار آب قبل از برخورد نور خورشید به سطح زمین آن را منعکس کرده و پس از جذب و دفع این انرژی در سطح زمین نیز مانع بازگشت آن به فضا میشود و زمین را گرمتر میکند.
گازهای گلخانهای گرچه علت عمده گرم شدن زمین هستند، اما عوامل دیگری نیز در این پدیده موثرند. به عنوان مثال، میدانیم که سطح تیره نسبت به سطح روشن، توانایی بیشتری برای جذب نور خورشید دارد. به همین دلیل، دوده ناشی از موتورهای دیزل نیز که بر سطح ساختمانها رسوب میکند و باعث «سیاهشدگی» آنها میشود، یکی از دلایل گرم شدن زمین است.
شاید یکی از بزرگترین بدشانسیهای تاریخ بشر این مسئله بود که در دهه 70 میلادی دمای میانگین کره زمین به جای آن که طبق نظریههای ارائه شده افزایش یابد، کاهش یافت و در نتیجه هواشناسان در عوض نگرانی برای زمینی گرمتر، خبر از آغاز یک عصر یخی جدید دادند.
امروزه میدانیم که علت این کاهش یافتن دما، تغییر چرخه لکههای خورشیدی بوده و این کاهش دما به صحت نظریه گرمایش جهانی خللی وارد نمیکند. با این وجود، کاهش دما باعث شد که اتخاذ تصمیمهای لازم برای جلوگیری از گرمشدن زمین بیش از دو دهه به تاخیر بیفتد.
مهمترین اثر این گرمایش، شاید تغییر کلی آب و هوای زمین باشد. واقعیت این است که تمام افراد بشر دانسته یا ندانسته به نوعی، بر پایه پیشبینی وضع هوا زندگی میکنند.
علاوه بر این که نوع محصولات کشاورزی در هر منطقه بستگی کامل به آب و هوای آن دارد، کاشت و برداشت محصول در منطقه در هر سال نیز زمان مشخصی دارد که بر تجربه کشاورزان از آب و هوای سالهای قبل استوار است.
اگر کشاورزان قادر به پیشبینی آب و هوای منطقه در سالهای آینده نباشند، قادر به پیشبینی زمان کاشت و برداشت محصول نیز نخواهند بود. سایر مسائل زندگی نیز بستگی تام به آب و هوا دارد.
به عنوان مثال، مهندسین بر پایه سابقه آب و هوایی یک منطقه، ساختمانهای آن منطقه را طراحی میکنند و هیچ مهندس طراحی نیست که ساختمانی در منطقه کویری را در برابر برف مقاوم طراحی کند.
حال این دو مثال را با برف بسیار سنگین سال 1383 در شهر رشت، باران منجر به سیل در مرداد ماه 1385 در شهر کویری الپاسوی آمریکا و توفانهای سال 2003 در شهر لندن مقایسه کنید.
در حالی که هواشناسان دوره بازگشت توفانهای سال 2003 لندن را 30 سال پیشبینی کرده بودند، این توفانها در یک هفته دو بار اتفاق افتادند!
گرمشدن زمین باعث غیرقابل پیشبینی شدن وضعیت آب و هوا شده و بسیاری از معادلات مورد اعتماد بشر را به هم میریزد.
بنا بر تخمین روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل در سال 1998، خسارات ناشی از بلایای طبیعی مثل توفان، سیل و خشکسالی در دهه 90، سه برابر بیش از این خسارات در دهه 80 بوده است.
هرچند پیشبینی دقیق آب و هوای یک منطقه به دلیل عوامل بیشمار دخیل در آن عملا غیرممکن است، اما دانشمندان در مورد این که علت اصلی چرخه هوا در زمین، اختلاف درجه حرارت بین قطبهای زمین و استواست، اتفاق نظر دارند.
گرمایش زمین علاوه بر گرم کردن مناطق مختلف، با تغییر اختلاف درجه حرارت بین قطبها و استوا، چرخه کلی هوا را به هم میریزد. یکی از مهمترین دلایل اختلاف شدید آب و هوا بین قارهها، جریانهای اقیانوسی است.
معروفترین جریان اقیانوسی که «جریان خلیج» نام دارد، علت اصلی آب و هوای معتدل شمال غرب اروپاست که این منطقه را از تمام نقاط همعرضش روی کره زمین متمایز میکند. جریانهای اقیانوسی به عوامل مختلفی بستگی دارند که اختلاف چگالی بین آب شور و شیرین از جمله این عوامل به شمار میرود.
گرمایش زمین باعث آب شدن یخهای قطبی شده و میزان قابل توجهی آب شیرین به اقیانوسها اضافه میکند که ممکن است باعث تغییر عمده جریانهای اقیانوسی شود. اینکه این تغییرات چگونه روی آب و هوای زمین تاثیر میگذارند، هنوز مورد بحث دانشمندان است و در این مورد نظریههای مختلفی وجود دارد.
به علاوه بسیاری از گونههای جانوری با تغییر سریع آب و هوا منقرض شده و توزیع جغرافیایی بسیاری از این گونهها نیز تغییر میکند. سازمان محیطزیست آمریکا پیشبینی میکند که جمعیت اردکها در آمریکای شمالی از حدود 5 میلیون به حدود 2/5 میلیون در سال 2060 میلادی برسد.
جمعیت پنگوئنها در قطب شمال در سال 2001 در مقایسه با سال1950 به حدود نصف رسیده و باز گرمشدن زمین علت اصلی این مسئله شناخته شده است.
بنا بر گزارش مجله معتبر نشنال جئوگرافیک، تا سال 2050 بیش از یک میلیون گونه گیاهی و جانوری در معرض انقراض خواهند بود. به علاوه گونههای جانوری با تغییر آب و هوا به سمت مناطق جدید حرکت میکنند.
در انگلستان گونههایی از حشرات که قبلا در جنوب این کشور زندگی میکردند، با گرمتر شدن قسمتهای شمالی این کشور به تدریج در شمال کشور نیز دیده میشوند.
خطر حرکت گونههای جانوری، شاید در نگاه اول ملموس نباشد، ولی شاید لازم باشد به یاد آوریم که گسترده شدن محدوده زندگی پشه مالاریا به علت گرمشدن زمین، یکی از نگرانیهای اصلی دانشمندان است.
با توجه به تمام مسائل ذکر شده، طبیعی است که سازمان ملل متحد از کشورهای عضو بخواهد در قالب معاهدهای تحت عنوان «معاهده کیوتو» از میزان دیاکسیدکربن تولیدی خود بکاهند.
«معاهده کیوتو» که تاکنون توسط 161 کشور جهان امضا و به رسمیت شناخته شده است، کشورهای جهان را به دو دسته «توسعه یافته» و «در حال توسعه» تقسیم میکند.
کلیه کشورهای «توسعه یافته» که این معاهده را به رسمیت شناختهاند، ملزم هستند میزان دیاکسیدکربن تولیدی را تا سالهای 2012-2008میلادی به 5 درصد کمتر از میزان دیاکسیدکرین تولیدی در سال 1990 برسانند.
گرچه کشورهای «درحال توسعه» ملزم به کم کردن میزان دیاکسیدکرین تولیدی خود نیستند، با این وجود اگر این کشورها در خاک خود پروژههایی اجرا کنند که میزان دیاکسیدکربن را کاهش دهد، «اعتبار کربنی» دریافت میکنند که قابلفروش به کشورهای توسعهیافته است.
به عبارت دیگر، کشورهای توسعهیافته میتوانند یا از طریق اعمال فناوریهای جدید میزان دیاکسیدکربن را کاهش دهند و یا با پرداخت پول و کمک به کاهش دیاکسیدکربن در کشورهای در حال توسعه، خود دیاکسیدکربن بیشتری تولید کنند.
معاهده کیوتو سیاست «تجارت کربنی» در سطح کارخانهها را نیز تشویق میکند.
کارخانههایی که با فناوری جدید از دیاکسیدکربن تولیدی خود کاستهاند، قادر خواهند بود اعتبار کربنی دریافتی را به کارخانههایی که خروجی آنها هنوز با استانداردهای کربن مطابقت نمیکنند، بفروشند.
متاسفانه معاهده کیوتو هنوز توسط ایالاتمتحده آمریکا و استرالیا به رسمیت شناخته نمیشود و از آنجا که آمریکا بزرگ ترین تولیدکننده دیاکسیدکربن در جهان است، حضور این کشور در معاهده کیوتو برای موفقیت این معاهده در کاهش دمای جهان حیاتی است.
گرچه دولت آمریکا معاهده کیوتو را به رسمیت نشناخته است، بعضی از ایالات این کشور دست به اقدامات پیشگیرانه زدهاند، برای مثال ایالت کالیفرنیا متعهد شده است گاز دیاکسیدکربن را تا سال2020 به میزان 25 درصد کاهش دهد.
به جز معاهده کیوتو که در سطح بینالمللی به کاهش دیاکسیدکربن میپردازد، در سطح خانگی نیز برای کاهش دیاکسیدکربن اقدامات زیادی میتوان انجام داد. روزانه میزان زیادی دیاکسیدکربن به علت مصرف انرژی در خانهها تولید میشود که به راحتی میتوان این میزان را کاهش داد.
برای مثال، بسیاری از ما ماشین لباسشویی را قبل از پر شدن روشن میکنیم و میزان قابلتوجهی انرژی را هدر میدهیم. استفاده از لامپهای کممصرف که عمری طولانی دارند، به جای لامپهای معمولی هنوز تقریبا در هیچیک از کشورهای جهان معمول نیست، با وجود این که استفاده از آنها مبلغ قبض برق را تا حدود زیادی کاهش میدهد.
با وجود تشویق فراوان مردم به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و حتی پیادهروی، هنوز بیشتر ما خودرو شخصیمان را ترجیح میدهیم. اکثر ما به جای عایق کردن بهتر خانه، کولر و بخاری را ساعتها روشن میگذاریم و به مسائلی چون پرینت گرفتن روی هر دو روی کاغذ توجه نداریم.
همه این مسائل، بهظاهر کوچک به نظر میرسند، ولی در کاهش گرمشدن زمین موثرند. جلوگیری از روند گرمایش، فقط با کاهش مصرف انرژی و استفاده مجدد و بازیافت منابع طبیعی امکانپذیر است و این همه تنها با همکاری تکتک ما میسر خواهد بود.
پژوهش درباره گرم شدن زمین
اولین تحقیقات در مورد بالا رفتن درجه حرارت زمین، بیش از 100 سال پیش توسط شیمی دان معروف سوئدی، آرنیوس، آغاز شد. آرنیوس در سال 1896 میلادی ادعا کرد که اضافه کردن دیاکسید کربن به جو زمین، باعث بالا رفتن درجه حرارت زمین خواهد شد.
از آنجا که اکثر دانشمندان در آن زمان معتقد بودند که عوامل دیگری چون جریانهای اقیانوسی خیلی بیشتر از آلودگیهای تولیدشده به دست بشر در آب و هوای زمین موثرند، این تحقیق چندان جدی گرفته نشد.
بخش دوم تحقیقات در این زمینه هنگامی آغاز شد که ثابت گردید دیاکسید کربن قادر به مسدود کردن مسیر اشعه ی با طول موج بالا و بازگرداندن آن به سطح زمین است. با این وجود هنوز دانشمندان معتقد بودند که اقیانوسهای زمین، قادر به جذب تمام دیاکسیدکربن تولیدی بشر هستند و لذا این گاز قادر به افزایش درجه حرارت زمین نخواهد بود.
اما ادامه پژوهشها نشان داد اقیانوسها تنها قادر به جذب یک سوم از دیاکسیدکربن هستند و دو سوم از گاز تولید شده در جو زمین باقی میماند. پس از این در دهه 60 میلادی بود که گرمایش جهانی یک تهدید جدی تلقی و مطالعات جدیدی روی آن آغاز شد.
در ادامه این تحقیقات در موسسه اقیانوسشناسی آمریکا، دکتر کیلینگ که عملا به عنوان کاشف پدیده گرمایش جهانی تلقی میشود، نمودارهای خود را از میزان دیاکسیدکربن جو ارائه داد.
این نمودارها نشان میدادند که این گاز به سرعت در مناطق مختلف زمین در حال افزایش است.
منبع :http://www.tebyan.net