-
سفر به بی نهایت
شنبه 24 دیماه سال 1390 00:33
اغلب ما آنچنان به مسائل روزمره مشغولیم که فرصت نمی کنیم در مورد سوالات مهمی که هر انسانی با آن روبه روست بیندیشیم، اینکه نقش و جایگاه ما در این جهان چیست؟ اینکه ما از کجا آمده ایم و پس از این به کجا خواهیم رفت؟ و اینکه اکنون در کجای جهان ایستاده ایم و چکار باید بکنیم؟ اما هنگامی که از زمین دور می شویم و قدم به عرصه...
-
منتظر باشید
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 00:07
میخوام یه پست جنجالی بنویسم و خیلی هارو به فکر فرو ببرم. منتظر پست بعدی ما باشید..
-
سفر به کویر لوت (6)
شنبه 17 دیماه سال 1390 22:21
قبل از هرچیز از همه دوستان معذرت میخوام که نتونستم قسمت شش کویر لوت رو زودتر بنویسم. راستش کمی گرفتاری داشتم ضمن اینکه نمیخواستم زود داستان رو تموم کنم . دلیلش هم این بود که خیلی اینجور سفرها حیفه که تموم بشه . حتی تو وبلاگمون. اما حالا میخوام بنویسم چون دوستامون دارن کم کم ناراحت میشن که چرا نمینویسیم . تا اونجا...
-
سفر به کویر لوت (5)
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 23:04
سلام. میخوام امشب اگه شد این سریال رو تموم کنم. شاید شد شایدم قسمت ششم رو هم بعدا نوشتم. خوب اونجا بودیم که فرهاد در حالی که من تو فکر و تصور بودم منو صدا کرد که بیام عکس دسته جمعی بگیریم. پاشدم و رفتم به همراه بچه ها چندتا عکس دسته جمعی گرفتیم. ( البته متاسفانه این عکس ها تو دوربین سعید موند و هنوز به دست خودمم...
-
سفر به کویر لوت (4)
جمعه 2 دیماه سال 1390 21:49
آرامش آرامش و سکوت استراحت در کمپ کویری - روز اول کویر لوت همیشه واسه ما یادآور خاطرات شیرینیه که به یاد آوردنش برای ما لذت بخشه. به کلوت ها تکیه دادیم و ندا ذوقش کوک شد و زد زیر آواز - غروب بود و لطافت هوا فضایی رویایی ساخته بود. رو یه تپه شنی خوابیده بودم و حسابی فرو رفته بودم تو فکر...
-
سفر به کویر لوت (3)
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 20:42
خوب حالا ادامه داستان کویر لوت بعد از عبور از اون تپه ها به اگه بخوام تصویرشون کنم میگم دقیقا مثل سطح کره مریخ میموندن. (خیلی خشک و خیلی زمخت ) به تپه های شنی رسیدیم که البته نمیشه گفت مثل کویر مرنجاب یا ورزنه و یا صادق آباد و یا زرین خیلی تپه شنی های بلندی باشن . این تپه شنی ها برای اغلب کسانی که به کویر میان...
-
سفر به کویر لوت (2)
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 00:59
میخواستم یه چند روزی بعد قسمت دوم سفر به کویر لوت رو بنویسم اما این مریم بخشایش صبرش کمه بذار ادامه بدیم . خوب تا اونجا گفتم که رسیدیم به کلوت ها . خوب من قبلاً هم اومده بودم منطقه کلوتها تو کویر لوت. اما نمیدونم چرا هربار اینجا یه حس جدید داره. اون گروه پنج نفره که با ما بودند دیگه از ما جدا شدند و رفتند. من بچه هارو...
-
سفر به کویر لوت (1)
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 20:08
سلام با امید به خدای بزرگ همونجوری که قول داده بودم سفرنامه کویر لوت رو بنویسم حالا که برگشتیم میخوام سفرنامه رو بنویسم. راستی عکس ها هنوز به دست خودمم نرسیده برسه اضافه میکنم. روز دوشنبه 14 آذرماه به همراه ندا راه افتادیم به سمت تهران . طبق قرار باید ما میرفتیم تهران تا از اونجا به همراه سعید و فرهاد و بعدا هم که...
-
اصول سرپرستی و هدایت گروه (2)
دوشنبه 21 آذرماه سال 1390 20:48
الف- تجربه: استمرار در کوهنوردی می تواند باعث افزایش تجربه گردد. بدیهی است هوش ، دقت نظر ، مطالعه و تبادل نظر با دیگر کوهنوردان و افراد با تجربه می تواند این روند را سرعت بخشد. نباید فراموش کرد که همیشه میزان تجربه هر کوهنورد با سن و حتی سالهای فعالیتش رابطه مستقیمی ندارد بلکه کمیت و کیفیت برنامه های موفق اجرا شده...
-
باز هم کویر لوت
دوشنبه 14 آذرماه سال 1390 08:32
داریم میریم کویر لوت- همین الان. گزارش سفرو براتون میذارم وقتی اومدم
-
همسفرم
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 20:32
سلام. امروز این عکس رو گذاشتم که مربوط به برنامه دشت شقایق سال 88 . دوستامون از زنجان و مشهد اومده بودند و یه مسیر 200 تایی رو باهم رکاب زدیم. حالا چرا این عکس رو گذاشتم؟ چون این فرهاده . از اعضاء گروه و بهترین همسفر من در تمام سالهای عمرم . خیلی جاها باهم رفتیم. یادتونه تو پست قبلی نوشته بودم که محسن و نصرالله دل...
-
ادای دین
جمعه 4 آذرماه سال 1390 21:35
سلام . این روزا کمتر مینویسم . خوب چرا؟ چون اعتقاد دارم ننوشتن بهتر از بیخود نوشتنه. در مورد حرف زدن هم همینطوره . آدم حرف نزنه بهتره تا چیز الکی بگه. خوب اینم دلیل ننوشتن من . حالا چرا حرف برای گفتن ندارم. اینم به این دلیله که تو این مدت سفر نرفتیم. تجربه نکردیم و چیزی یاد نگرفتیم که بخواییم در موردش حرف بزنیم. پس...
-
حیف و صد حیف
شنبه 21 آبانماه سال 1390 23:50
بدجوری دلم هواشو کرده. خوشا بحالش. بدا به حال ما
-
اصول سرپرستی و هدایت گروه (1)
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 00:32
سرپرستی و هدایت گروه هدف از هدایت گروه دانستن وظایف یک سرپرست قبل از اجرای برنامه ، حین برنامه و بعد از اجرای برنامه می باشد. این مسئولیت در تیم و برنامه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا در واقع جان افراد تیم در دست اوست به این دلیل که تصمیم گیرنده نهایی سرپرست تیم است و اوست که برنامه را هدایت می کند و همه...
-
هنر عکاسی از طبیعت
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 14:45
راهنماهای طبیعتگردی و محققین علوم طبیعی و عکاسان حیات وحش و شاید بعضی شکارچیان، ساعتهای بسیاری را در طبیعت میگذرانند و بالطبع به عناوین مختلف با حیات وحش جانوری و گیاهی سروکار دارند ولی انگشت شمارند از این جمع که به اندازه عکاسان حیات وحش به جانوران وحشی نزدیک شده و از دیدن شگفتیهای آفرینش آنها غرق در حیرت شوند....
-
پیاده روی
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 23:56
پیاده روی در مسیر دایره وار چرا در مسیر دایره وار پیاده روی میکنیم؟ تمایل همه ما به حرکت برروی مسیری دایره وار به خاطر تفاوت در طول قدم هایمان است. این تفاوت سبب میشود که فرد هنگام پیاده روی معمولی تغییر جهت بدهد. ارتش امپریال آلمان تحقیقاتی بر روی سربازان انجام داد تا به آنها کمک کند که این انحراف مسیر را تصحیح...
-
بازم مثل گذشته
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 22:52
چند وقته نرسیدم به وبلاگ گروه مون. به زودی مثل گذشته گزارش برنامه ها و مطالب مارو خواهید دید. مثل گذشته پرشور و پرتوان
-
یه خبر خوب
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 23:52
سلام. ی مدتیه نیستیم. سرمون خیلی شلوغه. عروسی آرش خزایی تموم بشه بازم میایم. زود زود و چه داستانها براتون بنویسیم. به امید خدا دو تا از اعضاء گروه بالاخره ازدواج میکنن و به نظر ما این گروه رو بیشتر تثبیت میکنه. موفق باشند و موفق باشید.
-
تشکر و اطلاع
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 08:27
سلام. در این مدت که به وبلاگ کمتر سر زدم دوستان زیادی اظهار لطف کردند و پیام گذاشتند و حسابی شرمنده کردند. با تشکر صمیمانه از همه شما و همه کسانی که به ورزش و رشد اخلاق فکر میکنند ، برای همشون آرزوی سلامتی و پیروزی دارم. در مورد سفر ارمنستان باید عرض کنم به دلیل ازدواج و درگیری های قبل از اون و کمبود وقت با ندا خانم...
-
سفر به ارمنستان
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 08:58
اگه خدا بخواد سه هفته دیگه میریم ارمنستان. کشور زیبایی که دیدنش خالی از لطف نیست. البته تصمیم داریم کوله ای بریم و تو این سفر دوچرخه همراهمون نیست. چون همه این کشور کوهستانی و پر ارتفاعه و زمان ما هم کمه. برامون دعا کنید. حالا فعلا یه مختصر در مورد کشور ارمنستان براتون مینویسم. ارمنستان (به ارمنی : Հայաստան، تلفظ:...
-
زندگی یعنی چه
جمعه 7 مردادماه سال 1390 20:54
تو وبلاگ دوست خوبم جناب آقای سوزنچی یه شعر زیبا بود که میخوام با اجازه ایشان تقدیم کنم به همه کسانی که تا بحال با من همسفر بودن. مرحوم محسن سنایی . محمد شاهکرم. مهسا ترابی. محمد علی مظاهری. احسان سنایی . ندا گمار . سپیده شعبانی . علی قوچانی . نسیم یوسفی و جعفر ادریسی . سعید خزایی . حسین اکبرزاده. مریم بخشایش. عباس...
-
تقدیم به ...
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 15:07
سلام . این عکس رو میخوام تقدیم کنم به دوست خوبم نصرالله جلیلی و روح بزرگ محسن سنایی عزیز و همه کسانی که محسن رو و نصرالله رو دوست دارند. اما قبلش از همه میخوام خوب به این عکس نگاه کنند. محسن داره یه چیزی به نصرالله میده و روشو هم به طرفی خارج از عکس برگردونده . نصرالله هم داره دقیقا به همون جا نگاه میکنه. به احتمال...
-
شاید جالب باشه
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 22:48
خاطره ای از یک مرد ایرانی : الو؟....الو...؟ بفرمایید....چرا جواب نمیدین....؟! جواب نمی داد! ...فقط فوت می کرد گفتم،اگه زشتی یه فوت کن! ...اگه خوشگلی دو تا!دو تا فوت کرد گفتم،اگه اهل قرار گذاشتن نیستی یه فوت کن! اگه هستی دو تا!بازم دو تا فوت کرد، فردا ناهار، ساعت دوازده، نایب وزرا،اگه نه یه فوت! ...اگه ...آره دو فوت!...
-
چرا اینقدر ....
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 00:39
امروز یه روز جالب بود. صبح با ندا ( مدیر روابط خارجی گروه ) رفتیم دوچرخه سواری . هوا هم خنک بود و هم عالی. کلی لذت بردیم و صبحانه ای هم در ارتفاعات خوردیم. جای همتون خالی . مردم از شهرهای مختلف به همدان اومدند و در پارک ها چادر زدند و کمترین تاثیری در رونق گردشگری ندارند. از یکی از این توریست ها یک دون لیپتون گرفتیم و...
-
سفر به جنگل زیبای ابر
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 14:35
-
فرصت
جمعه 3 تیرماه سال 1390 10:23
فرشته از شیطان پرسید: قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟ شیطان گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست». شیطان پرسید: قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسانها چیست؟ فرشته گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست » برگرفته از وبلاگ آهو دختری عاشق http://ahooaiwa.blogsky.com
-
تقدیم به محسن
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 00:18
سلام امروز آخرین روز از بهار و یکی از غم انگیزترین روزهای تقویم برای ماست. روزی که محسن عزیز پرکشید و ما را با دنیایی از بی تجربگی هایمان تنها گذاشت. سه سال پیش در چنین روزی بود که چهارستون بدن مان آنچنان درد گرفت که هنوز هم کمر راست نکرده ایم. و چه درد دردناکی بود. گاهی اوقات حسرت میخورم به رفتنش و پیش خودم میگم کاش...
-
لوگوی یک روز یک کتابخانه
شنبه 21 خردادماه سال 1390 14:24
سلام . تو یک هفته گذشته خیلی از دوستان با ما تماس گرفتند و چند نفر دیگر هم لینک پست یه گام کوچولو رو قرار دادند. میخوایم همین جا از همه این عزیزان که مارو در این حرکت انساندوستانه کمک میکنند تشکر کنم و این نوید رو بدم که ما تصمیم گرفتیم دوستانی که یاری میرسونن . چه مالی و چه ارسال کتاب و چه کمک و مشاوره تو پیدا کردن...
-
یه گام کوچولو
جمعه 13 خردادماه سال 1390 14:29
سلام. بعد از اینکه کتابخانه اولمون رو تو یکی از مدارس روستایی محروم استان همدان به اون شکلی که مدنظرمون بود حدود دو سال پیش افتتاح کردیم . و در طول این مدت در حدود دو میلیون تومان کتاب دیگه به اون اضافه کردیم . در تدارک دومین کتابخانه مون هستیم تو یه استان دیگه. اینو نوشتیم که به همه دوستان خوبمون که دنبال میکنند این...
-
حرکت کن
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 14:06
ماده 13 اعلامیه حقوق بشر هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب کند . هر کس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود بازگردد. Everyone has the right to freedom of movement and residence within the borders of each state. Everyone has the right to leave any...